79. چرا بر
زيارت قبر امام حسين(ع) تأكيد زيادي شده است؟
امام حسین(ع)
هرچه داشتند در راه خدا و دین خدا، ایثار کردند و وجود مقدّس ایشان، علّت مبقیۀ
اسلام است؛ از این جهت، خصوصیاتی دارند، از جمله اینکه زیارت ایشان برای حفظ دين
و بقاء ولايت و تأييد تشيّع، بهتر از همۀ زيارات است و در روایات، بهخصوص در
ایّام و لیالی خاص مانند شب قدر، شب نیمه شعبان، روز عرفه، شب عید فطر و قربان،
تأکید فراوانی بر زیارت حضرت سيّدالشّهداء(ع) شده است.
80. اينکه در روايات فرمودهاند کسيکه
امام حسين(ع) را زيارت کند مانند آن است که خداوند را در عرش زيارت کرده باشد،[2]
بهچه معنايي است؟
نوعی تشبيه و کنايه است، در حقيقت عظمت و ارزش زيارت را نشان ميدهد.
81. در زيارت امام حسين(ع) چه خصوصيتي وجود دارد که اين همه ثواب
براي آن بيان ميشود؟ مثلاً در روايات آمده «زيارت قبر امام حسين مانند زيارت
خداست»[3] يا
فرمودهاند کسي که امام حسين(ع) را زيارت کند ثوابي معادل هزارها حج و عمره دارد[4]
و...؟
بيشتر اين
روايات ترغيب و تحريص به زيارت است. به تعبير استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني! دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند. مردم با تشويق
شدن به زيارت، بهخصوص زيارت امام حسين(ع)، بهسوي ولايت حرکت ميکنند. زيارت امام
حسين(ع) هم مظهر تولّي است و هم تبرّي. همچنین زیارت ایشان و انس و ارتباط با آن
حضرت، فضائل اخلاقی و صفات نیکوی انسانی مانند صبر، گذشت، ایثار و فداکاری را در
وجود شیعیان، نهادینه میکند.
82. صفاتي که
در برخي روايات يا زيارات، به يک امام مشخّص نسبت داده شده است، آيا شامل همۀ
معصومين(ع) ميشود؟ مثلاً آيا زيارت وارث يا زيارت امينالله را ميشود در زيارت
همۀ معصومين(ع) خواند؟
کليۀ زياراتي
که براي ائمّۀ طاهرين(ع) است، اشکال ندارد که براي ديگري خوانده شود، مانند زيارت
امينالله و جامعه، مگر يک خصوصيّتي در آن زيارت باشد که مختص به يکي از حضرات
معصومين(ع) باشد، نظير زيارت عاشورا و زيارت وارث که مخصوص امام حسين(ع) است.
83. محدودۀ
حرم سيّدالشّهداء(ع) در زمان فعلي كجا است؟
حرم كلّيۀ ائمّۀ
طاهرين(ع) آنجاست كه ابدان مطهّر آنها دفن است و رواقهاي متّصل به آنها و هر
رواقی که به آن اضافه شود، جزو حرم نیست و احکام حرم را ندارد، ولی مربوط به آن
امام(ع) است.
84. با اينكه
خلفا و حكّام ستمگر، طی دوران مختلف، چندين مرتبه حرم حضرت سيّدالشّهداء(ع) را با
خاك يكسان كرده و به آب بستند،[5] آيا مكان حرم
مطهّر و قبر كنوني، جايگاه اصلي و مدفن حضرت امام حسین(ع) است؟ از چه راهي این
مطلب اثبات ميشود؟
ائمّۀ طاهرين(ع)،
قبور مطهّر ائمّۀ قبلي را عملاً امضا فرموده و رفت و آمد در آن امكنۀ مباركه داشتهاند و
اين بهترين دليل است.
85. بعضي ميگويند:
«قبل از اذان صبح در حرم امام حسين(ع) بوي سيب به مشام ميرسد» آيا اين مطلب صحيح
است؟
در برخي از
روايات نظير اين مطلب آمده است،[7] لكن اين مسئله
مربوط به كساني است كه شامۀ آنها حسيني است و بهواسطۀ اتّصال به ولايت، به
مقاماتي رسيده و بهدرجاتي دست يافته باشند؛ همچنانكه در همان روايات به اين مطلب
تصريح شده كه: «فَإِنَّهُ يَجِدُهُ إِذَا كَانَ مُخْلِصا».
86. اگر
انسان خود را در زيارتگاههاي ائمه(ع) به زمين بيندازد و همانند بعضي از مردم كه
صورت و سينۀ خود را بر زمين ميمالند تا از آن خون جاري شود و به همان حالت وارد
حرم ميشوند، عمل كند، چه حكمي دارد؟
جايز نيست و
مسلّماً ائمّه(ع) به اينگونه امور رضايت نميدهند.
87. در حكومت
اسلامي گاهي اجازۀ قانوني تردد به كشور عراق داده نميشود، اگر كسي براي زيارت قبر
امام حسين(ع) از طُرق ديگر اقدام كرد، آيا عمل او مورد رضايت خداوند است؟
مخالفت با
قوانين جاري هر مملکتی، بهخصوص نظام مقدّس جمهوری اسلامي، حرام است.
88. با توجّه به وجود
روایات صحیح دربارۀ فریضهبودن و وجوب زیارت امام حسین(ع)، چرا فقهای فعلی، بر
وجوب زیارت فتوا ندادهاند؟ با چه دلایلی و با چه استنادی، روایات زیارت کربلا حمل
بر استحباب میشود؟
زیارت امام
حسین(ع) از نظر مراجع و فقها، مستحب است، نه واجب؛ علاوه بر اینکه روایات فراوانی
بر استحباب زیارت امام حسین(ع) هست.
سیرۀ ائمّۀ
دین(ع) و سیرۀ مراجع و علمای بزرگ تشیّع و سیرۀ شیعه بر استحباب است، نه وجوب.
بلکه در تشیّع، استحباب زیارت، امری ضروری است و روایاتی که کلمۀ وجوب در آنها بهکار
رفته است، مراد استحباب مؤکّد است و همۀ بزرگان دین، این جمع را پذیرفتهاند.
. كتاب المزار، ص 49 و 50: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع)
لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ
فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَلْفَ
عُمْرَةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ قُضِيَتْ لَهُ أَلْفُ حَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ
الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة.» همچنین در برخی از روایات فرمودهاند: زيارت قبر امام حسين(ع) مانند زيارت خداست: «مَنْ زَارَ قَبْرَ
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ
فَوْقَ عَرْشِهِ.» [كامل الزّيارات، ص 147] يا فرمودهاند هرکه امام حسين(ع) را در
روز عاشورا زيارت کند، ثوابي معادل هزارها حجّ و
E F عمره
دارد: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ(ع) يَوْمَ عَاشُورَاءَ حَتَّى يَظَلَّ
عِنْدَهُ بَاكِياً لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِثَوَابِ أَلْفَيْ
أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفَيْ أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ أَلْفَيْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ
ثَوَابُ كُلِّ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ غَزْوَةٍ كَثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ
وَ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ مَعَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ صَلَوَاتُ
اللَّهِ عَلَيْهِمْ.» [بحار الأنوار، ج 98، ص 290]
. ر.ک: كامل الزّيارات،
ص 147 تا 149.
. المزار الکبير، ص 325: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ
الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ
زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ ـ کسی که قبر ابا عبدالله الحسین(ع) را در کنار شطّ
فرات زیارت کند، مانند آن است که خدای سبحان را در بالای عرش زیارت کرده باشد.»
. ر.ک: بحار الأنوار، ج 98، ص 290.
. متوکّل عبّاسي به خاطر دشمني و کينهتوزي شديدي که با اهلبيت( داشت، قبر امام حسين(ع) را به آب بست، آنجا را شخم زد و حتّي دستور
داد در آنجا کِشت و کار و زراعت شود. [ر.ک: أمالي الطوسي، ص 325؛ مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 64؛ E F بحار الأنوار، ج 45، ص 401؛ تاريخ الطبري، ج 9، ص 185؛ مقاتل
الطالبيين، ص 478؛ الکامل في التاريخ،
ج 7، ص 55؛ البداية و النّهاية، ج
10، ص 347]
. گرچه از سوي دشمنان در طول تاريخ، جسارتهاي فراواني به مزار
شريف حضرت اباعبدالله(ع) شده است، امّا همواره در پي هر تخريبي، تجديد بنايي صورت
گرفته و هميشه زيارت امام حسين(ع) کموبيش رواج داشته است.[ر.ک: تسلية المجالس، ج
2، ص 473] پيش از تخريب بارگاه حسيني توسّط امثال هارون يا متوکّل، اين مرقد
نوراني داراي سقف و حصار بوده است و پس از آنان نيز به سرعت آن بيوت الهي، تجديد
بنا ميشدند. در برخي از روايات از حضرات معصومين(، آمده است که وقتي به درب فلان رسيديد، اين زيارت را بخوانيد يا
با پاي راست وارد حائر شويد يا دعا تحت قبّه مستجاب است و...، همۀ اين موارد
نشانگر وجود بارگاه و مقبرۀ مشخّص براي امام حسين(ع) است. علاوه بر اينها، امام
هادي(ع) که در زمان متوکّل و پس از او در قيد حيات بودند، وقتي بيمار شدند، فردي
را براي استشفاء، به سوي حائر حسيني(ع) روانه کردند تا براي شفاي آن حضرت، نزد قبر
امام حسين(ع) دعا کند. [الکافي، ج 4، ص 567]. دربارۀ قبر اميرالمؤمنين(ع) نيز
شواهد فراواني بر صحيح بودن محلّ قبر آن حضرت وجود دارد، از جمله زيارت امين الله
که توسّط امام سجّاد و امام باقر(ع) نزد قبر آن حضرت خوانده ميشده است. [ کامل
الزّيارات، ص 39؛ همچنين ر.ک: فرحة الغري في تعيين قبر اميرالمؤمنين علي بن ابي
طالب(ع)؛ چنانکه از نام اين کتاب هويداست، دربارۀ تثبيت و تأييد مكان دفن
اميرالمؤمنين على(ع) در نجف اشرف تأليف شده است.]
. روضة الواعظين، ج 1، ص 365؛ مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 391:
«أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ دَخَلَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ بَيْنَ
يَدَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَجَعَلَا يَدُورَانِ حَوْلَهُ يُشَبِّهَانِهِ بِدِحْيَةَ
الْكَلْبِيِّ فَجَعَلَ جَبْرَئِيلُ يُومِي بِيَدِهِ كَالْمُتَنَاوِلِ شَيْئاً
فَإِذَا فِي يَدِهِ تُفَّاحَةٌ وَ سَفَرْجَلَةٌ وَ رُمَّانَةٌ فَنَاوَلَهُمَا وَ
تَهَلَّلَ وَجْهَاهُمَا وَ سَعَيَا إِلَى جَدِّهِمَا فَأَخَذَ مِنْهُمَا
فَشَمَّهُمَا ثُمَّ قَالَ صِيرَا إِلَى أُمِّكُمَا بِمَا مَعَكُمَا وَ ابْدَءَا
بِأَبِيكُمَا فَصَارَا كَمَا أَمَرَهُمَا فَلَمْ يَأْكُلُوا حَتَّى صَارَ
النَّبِيُّ إِلَيْهِمْ فَأَكَلُوا جَمِيعاً فَلَمْ يَزَلْ كُلَّمَا أُكِلَ مِنْهُ
عَادَ إِلَى مَا كَانَ حَتَّى قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) قَالَ الْحُسَيْنُ(ع)
فَلَمْ يَلْحَقْهُ التَّغْيِيرُ وَ النُّقْصَانُ أَيَّامَ فَاطِمَةَ بِنْتِ
رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تُوُفِّيَتْ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَقَدْنَا الرُّمَّانَ
وَ بَقِيَ التُّفَّاحُ وَ السَّفَرْجَلُ أَيَّامَ أَبِي فَلَمَّا اسْتُشْهِدَ
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فُقِدَ السَّفَرْجَلُ وَ بَقِيَ التُّفَّاحُ عَلَى
هَيْئَتِهِ عِنْدَ الْحَسَنِ حَتَّى مَاتَ فِي سُمِّهِ وَ بَقِيَتِ التُّفَّاحَةُ
إِلَى الْوَقْتِ الَّذِي حُوصِرْتُ عَنِ الْمَاءِ فَكُنْتُ أَشَمُّهَا إِذَا
عَطِشْتُ فَيَسْكُنُ لَهَبُ عَطَشِي فَلَمَّا اشْتَدَّ عَلَيَّ الْعَطَشُ
عَضَضْتُهَا وَ أَيْقَنْتُ بِالْفَنَاءِ قَالَ عَلِيُ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)
سَمِعْتُهُ يَقُولُ ذَلِكَ قَبْلَ مَقْتَلِهِ بِسَاعَةٍ فَلَمَّا قَضَى نَحْبَهُ
وُجِدَ رِيحُهَا فِي مَصْرَعِهِ فَالْتُمِسَتْ وَ لَمْ يُرَ لَهَا أَثَرٌ فَبَقِيَ
رِيحُهَا بَعْدَ الْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ زُرْتُ قَبْرَهُ فَوَجَدْتُ رِيحَهَا
تَفُوحُ مِنْ قَبْرِهِ فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا الزَّائِرِينَ
لِلْقَبْرِ فَيَلْتَمِسُ ذَلِكَ فِي أَوْقَاتِ السَّحَرِ فَإِنَّهُ يَجِدُهُ إِذَا
كَانَ مُخْلِصا ـ روزى
امام حسن و امام حسين( به حضور پيامبر(ص) رسيدند، در حالى كه جبرئيل هم نزد رسول خدا
بود. آنها، جبرئيل را به «دحيه كلبى» تشبيه كرده و دور او مىچرخيدند. جبرئيل هم
چيزى در دست داشت و اشاره مىكرد. ديدند كه در دست جبرئيل يك سيب، يك گلابى و يك
انار است. آنها را به «حسنين» داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب نزد پيامبر(ص)
دويدند. پيامبر(ص) آنها را گرفت و E
F بوييد و فرمود: نزد پدر و مادرتان
ببريد. آن دو نيز چنان كردند. ميوهها را نخوردند تا آنكه پيامبر(ص) هم نزد آنان
رفت و همگى از آنها خوردند، ولى هر چه مىخوردند، ميوهها باز باقى بود. تا آنكه
پيامبر(ص) از دنيا رفت. امام حسين(ع) نقل مىكنند كه در ايّام حيات مادرمان فاطمه(س)
تغييرى در ميوهها پيش نيامد، تا آنكه فاطمه(س) از دنيا رفت، انار ناپديد شد و سيب
و گلابى مانده بود. با شهادت على(ع) گلابى هم ناپديد شد و سيب به همان حالت باقى
ماند. امام حسن(ع) مسموم و شهيد شد و سيب همچنان باقى بود تا روزى كه (در كربلا)
آب را به روى ما بستند. من هرگاه تشنه مىشدم آن را مىبوييدم، سوز عطش من تسكين
مىيافت. چون تشنگىام شدّت يافت، بر آن دندان زدم و ديگر يقين به مرگ پيدا كرده
بودم.